تو یه پاساز راه میرفتم که یهو خوردم به یه نفر و اون افتاد زمین سریع رفتم بلندش کنم و گفتم واقعا عذرخواهی میکنم و وقتی دستشو گرفتم دیدم از این مجسمه های مانکنی هست که جلوی مغازه میذارن.اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه میکنه و یه لبخند تمسخر هم رو لباشه.بهش گفتم خنده داره من فکر کردم آدمه.یارو چیزی نگفت خوب که دقت کردم دیدم همونم یه مانکن دیگه است
تعداد صفحات : 2
درباره ما
من بلال هستم
اطلاعات کاربری
آرشیو
پیوندهای روزانه
آمار سایت